خلاصه ماشینی:
"روزها به سرعت میگذرد و من باید پژوهش نیمه تمامی در که درباره تخیل(فانتزی)در ادبیات کودکان دارم،در کتابخانه بین المللی مونیخ به فرجام برسانم.
پولی که بابت زندگی در مونیخ میدهند چشمگیر نیست و باید به همان اندک ساخت،اما محبت همکاران کتابخانه و حضور در کتابخانهای که هر روز مراجعانی از سراسر جهان دارد و بورسیه شدههایی از کشورهای دیگر،همه مشکلات را از یاد میبرد.
تعجب آنها وقتی بیشتر میشود که به آنها (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمایی از کتابخانه بین المللی مونیخ میگویم بخش خصوصی این مجله را درمیآورد،و باز تعجبشان بیشتر میشود وقتی که از تیراژ کتاب کودک برایشان میگویم.
نمیفهمند چرا تیراژ کتاب کودک در کشوری که این همه علاقهمند به ادبیات کودک دارد چنین پایین است.
با خانم سجادی که روزهای جمعه را به عشق ایران و کتاب کودک به کتابخانه اختصاص داده است،کتابهای بخش ایران را سرشماری میکنیم.
از خود میپرسم کدام نهاد مسئول است؟ همین تعداد اندک کتاب توسط شورای کتاب کودک یا از سوی کانون پرورش فکری و چند ناشر بخش خصوصی به مونیخ فرستاده شده است.
اما چرا تا امروز به این مسئولیت خود عمل نکرده است؟ آنجا حتی اثری از مجلههای پویش نیست که آن را در کنار پژوهشنامه به همکاران معرفی کنم!
در قطاری که به سوی فرانکفورت میرود با خودم میگویم:«اگر کسی میخواهد خانم انصاری،دبیر شورای کتاب کودک را بشناسد،باید به بیرون مرزها برود و اگر قرار است قدر پژوهشنامه شناخته شود باز باید در جایی مثل مونیخ که تمام مجلههای تخصصی ادبیات کودک را در خود جمع کرده است این کار انجام شود."