چکیده:
در عنوان عمومی تمدن به نام«مدرنیته»مفاهیمی چون استقلال(رأی)،آزادی و برابری، در حد فاصل بین دکارت تاکانت به عنوان عناصر اصلی مدرنیته با تجدد تثبیت شده است.
تجدد و تازگی این مفاهیم نسبت به فرهنگ و تمدن غرب است؛در فرهنگ اسلامی سابقهء این مفاهیم به حدود هزار سال پیش میرسد.نمونهء متفکران آزاد اندیش در تمدن اسلامی،محمد بن زکریای رازی است که در این مقاله سعی شده است عناصر با اصطلاح غربیها تجدد،به عنوان«عقلانیت»در آرای او جتستجو گردد.
خلاصه ماشینی:
"میتوان از پیش مشاهده کرد که این تاریخ چیزی جز حکایت نزاع دائمی بین دین خداپرستی و دین اخلاقی نیست،که در این نزاع انسان پیوسته مایل بوده است اعتقاد کلیسایی[یعنی اعتقاد برآمده از ادراک طبقهء روحانی]را به عنوان اعتقاد تاریخی پیش کشد؛در حالی که اعتقاد عقلانی ادعای برتری خود را که تنها وسیلهء تطهیر روح و اصلاح نفس است،هرگز مطرح نکرده است،چیزی که نهایهء یک ادعای حقیقی و یقینی خواهد بود( Kant,Die Religion innerhalb der...
کانت نمونهای از افتضاحات و ابتذالات آنچه را که خود«اعتقاد تاریخی»و«اعتقاد کلیسایی)نامیده است،یعنی همان نظام اعتقادی که رازی را ملحد و کافر قلمداد کرد و مانع رشد اندیشههای او شد،چنین ترسیم میکند: اینکه چگونه تعصبات صوفیانهدر زندگی زاهدان و راهبان و تعظیم و تکریم قداست مجردان و تارکان دنیا انبوهی از انسانها را به موجوداتی بیخاصیت و بیفایده برای زندگی اجتماعی تبدیل کرد؛اینکه چگونه معجزات ادعایی در این رفتارها مردم را در دام خرافات کور اسیر کرد؛اینکه چگونه دخالت ناروای سلسلهها در زندگی مردم ذاتا آزاد با ادعای تفسیر منحصر به فرد،که با صدای وحشتناک از دهان پر تکبر و غرور سنت برمیخاست،مسیحیت را بر سر عقاید تخیلی[که بدون تفسیر عقل ناب مطلقا نمیتوان در مورد آنها به توافق رسید]به گروههای متخاصم تجزیه کرد؛اینکه چگونه در شرق حکومت به جای اینکه طبقهء روحانی را در محدودهء یک نظام آموزشی معین قرار دهد [تا در این محدوده پیوسته به طرف یک نظام آموزش حکومتی سوق داده شود]خود را با مقررات دینی روحانیان و خود طبقهء روحانی مشغول کرده بود..."