خلاصه ماشینی:
"اگر انسانواقعا آزاد است و اسلام بر این آزادی صحهگذاشته است،چگونه میتوان میان آن آزادیو این الزام و مسؤولیت در حوزۀ تکالیف دینیجمع کرد؟آیا نمیتوان از برخی مفاهیم دینیاین نتیجه را گرفت که اطاعت الزامی که درفقه برای یک مسلمان قرار داده شده است،با آزادی او منافات دارد و اگر آزادی را اصلیگیریم،آیا نمیتوان از برخی آیات قرآن ازجمله آنجا که خداوند به پیامبر خویشمیفرماید:{/لست علیهم بمصیطر/} (غاشیه22/) تو بر مردم سیطره و تسلط نداری.
یا این آیه که{/و ما جلعناک علیهم حفیظاو ما انت علیهم بوکیل/}(انعام107/) چنین نتیجه گرفت که اسلام انسان را در زندگی اجتماعیش آزاد گذاشته و هیچ الزام واجبار و اکراه و در نتیجه تکلیفی که مخالفاین آزادی باشد قرار نداده است؟ آیه الله مصباح یزدی: در مقابل این آیات کریمه آیاتی داریمکه ابتدائا برحسب آنچه گفتید،به نظرمیرسد که با یکدیگر تناقص دارند(که درحقیقت تناقضی نیست و بیان خواهیمکرد).
اندیشه حوزه: آنچه تاکنون بحث شد مربوط به وقتیاست که شبههکننده مسلمان باشد و بگویدمن براساس قرآن میگویم که اسلام نبایددر شؤون زندگی مردم دخالت کند،اما وجهدیگر همین شبهه این است که بگوید من بهاسلام و قرآن کاری ندارم؛اصولا انسانیتانسان که وجه امتیاز او از سایر جانداراناست،همانا اختیار و آزادی اوست که بااطاعت از دیگری سازگار نیست.
لذا بیشتر بحث پیرامون این مدارمیچرخد که چه کسی باید این شرایط وضوابط را تعیین کند؛در پاسخ برخی اینشبهه را مطرح میکنند که چه کسی بهتر وسزاوارتر از خود انسان در تعیین سرنوشتبایدها و نبایدها زندگی خویش؟ آیت الله مصباح یزدی: اگر بنا باشد هر فردی خودشچهارچوب آزادی را ترسیم کند باز مسألههمان است که هرکسی هرچه دلش میخواهد عمل میکند."