چکیده:
این مقاله مروری بر روش و رویکرد کلیفورد گیرتز در باب دین و فرهنگ است. تحلیلی از رویکرد او در اینکه چگونه آیین ها، مناسک و الگوهای مشخص، خود را همچون «متن» بر پژوهشگر عرضه می کنند و پژوهشگر به جای رویارویی با واقعیت های ایستا، بی جان و منفعل، در روندی پویا و بازسازی شونده مبتنی بر مشاهده و حضور، در میدان جای می گیرد. وی می کوشد بدین پرسش ها پاسخ گوید. او در این زمینه از معنا و فرهنگ در چارچوب جامعه شناسی تطبیقی کسانی چون وبر و دورکیم بهره می گیرد و با بازخوانی آنها، رویکردی تفسیری را نسبت به شناخت دین و فرهنگ برمی گزیند. این پژوهش، روش و رویکرد او را به دین و فرهنگ بررسی می کند و تحلیلش را درباره پرسش های پیش گفته بازمی کاود.
The paper can be regarded as a review to Clifford Geertz approach to religion and culture. How religious rites and ceremonies as well as certain models can leave their static and lifeless state and، like a certain text، change into a dynamic and retestable subject for
researchers? Geertz seeks to show the way ang give an answer to the question. He uses the framework of those socialists like Weber and Durkheim in comparative sociology. Geertz accepts an interpretative approach when studying epistemology، religion، culture of different tribes. In the paper his approach has been analytically reconsidered.
خلاصه ماشینی:
"پرسش اصلی گیرتز این است که چنین واکنشهایی، بهکمک چه ابزارها و در چه فرایند و چه اوضاع اجتماعی و فرهنگی صورت میپذیرند؟ او برای یافتن پاسخ، جامعههای مراکش و اندونزی را در قالب «سطح تحلیل» و «مورد مشاهده» برمیگزیند.
(Geertz, 1960: 4) او روش کار خود را معناشناسانه میخواند و بر این است که مردمنگاری یا پژوهش انسانشناختی، عملی خلاق است و پژوهشگر انسانشناس بیش از هرچیز، با تفسیر فرهنگ و بازنمایی آن برای خواننده، درگیر میشود.
فرهنگ همچون متن دیدگاه و روش گیرتز در انسانشناسی فرهنگ و دین را بدون مایههای فلسفی و جامعهشناختی پیش از او نمیتوان بررسی کرد؛ زیرا وی از رویکرد فلسفی لودیگ ویتگنشتاین در نقد و ناکافی بودن «زبان خصوصی» 3 و مفهوم «صورتهای زندگی» 4 و پیچیدگی اوضاع طبیعی و فرهنگی در قالب پیشفرض شناخت هر دنیایی از زندگی انسانی و از سوی دیگر، رویکرد جامعهشناختی ماکس وبر در شناخت فهم دیگران از راه معانی، نمادها و فهم دیگران 5 تأثیر پذیرفته است.
هدف او فهم فهم دیگران از راه لایههای رویین و نمادهای عینی رفتار و کنشهای جمعی و گروهی است و روش او آزمودن و مشاهده این معانی بهکمک نمادهاست و فرهنگ از دید او مفهومی معنایی بهشمار میرود.
دین چنانکه زیستشده، نه آنچنانکه تصورشده، جهان واقعی را بازمیتابد؛ زیرا از دید گیرتز، دینداری فقط آگاهی بهحقیقت یا علم بهحقیقت متصور نیست، بلکه محققکردن و در آن زیستن است؛ چنانکه درآمدن به جرگه اقوام بالی، فقط با داشتن دیدگاهی معین درباره فرد یا زمان و رفتار اجتماعی تحقق نمییابد، بلکه باید در چارچوب دیدگاههای آنان زندگی کرد."