چکیده:
کثرتگرایی، که مدلول تنوع در حوزههای گوناگون معرفتی و وجودی است، خود، پدیدهای
متنوع به شمار میرود و در حوزههای متفاوت، معانی و کارکردهای متعددی دارد. در این
مقاله، کوشیده شده است معانی و کارکردهای متنوع کثرتگرایی، با توجه به حوزههای
مرتبط با هر یک، معرفی شود و پس از بررسی نسبت میان انواع کثرتگرایی از حیث تقدم و
ترتب، نتایج حاصل از این تنوع مورد مداقه قرار گیرد. در ابتدا به ریشههای اندیشهی
کثرتگرایانه و زمینههای آن در آرای متفکرانی همچون کانت، هگل، نیچه، ویلیام جیمز
و ... پرداخته شده است و ضمن اشاره به برخی تفکیکهای منطقی در بحث از کثرتگرایی،
قلمروهای سهگانة کثرتگرایی معرفتی؛ دینی و اخلاقی مورد بررسی وصفی و تحلیلی قرار
گرفته است:
در پایان، نگارنده در خصوص انواع کثرتگرایی نتیجه گرفته است که: کثرتگرایی معرفتی
هنجاری با سایر انواع کثرتگرایی رابطه تولیدی ـ منطقی دارد؛ و نیز کثرتگرایی با
توجه به مبانی و پیشینۀ آن در غرب فی نفسه مسألهای است که در گفتمان فلسفی غرب
مطرح میشود و به خودی خود در گفتمان فلسفه و کلام اسلامی مشکلی به شمار نمیرود.
همچنین کثرتگرایی در همان گفتمان فلسفی غرب به نحوی درونی دچار تسلسل میشود و
کثرتگرایی معرفتی هنجاری و به تبع آن کثرتگرایی اخلاقی و ارزشی، درون گفتمان
فلسفی غرب ناسازگاری ایجاد میکند.
Pluralism، an implication of diversity in the different ontological and cognitive areas، is by itself a diverse phenomenon with different functions and meanings. The article first attempts to introduce different meanings and functions of pluralism considering each ones particular framework. Reviewing the relation between different kinds of pluralism in terms of their order and priority It، then، scrutinizes the implications of this diversity and discusses the roots of pluralistic approaches and their background in the views of philosophers such Kant، Hegel، Nietzsche، William James and etc. in conclusion pointing to some logical classifications of pluralism، three areas of pluralism i.e. cognitive pluralism، religious pluralism and ethical pluralism are examined in an analytical descriptive manner.
خلاصه ماشینی:
"پرداخته شده است و ضمن اشاره به برخی تفکیکهای منطقی در بحث از کثرتگرایی، قلمروهای سهگانة کثرتگرایی معرفتی؛ دینی و اخلاقی مورد بررسی وصفی و تحلیلی قرار گرفته است: در پایان، نگارنده در خصوص انواع کثرتگرایی نتیجه گرفته است که: کثرتگرایی معرفتی هنجاری با سایر انواع کثرتگرایی رابطه تولیدی ـ منطقی دارد؛ و نیز کثرتگرایی با توجه به مبانی و پیشینۀ آن در غرب فی نفسه مسألهای است که در گفتمان فلسفی غرب مطرح میشود و به خودی خود در گفتمان فلسفه و کلام اسلامی مشکلی به شمار نمیرود.
این شکل از نظریه که در پراگماتیسم ویلیام جیمز منطوی است، و بهطور بسیار طبیعی به کثرتگرایی میانجامد، عبارت از این است که افراد یا گروههای متفاوت، ممکن است غایات و نیازهای گوناگونی داشته باشند، چنان که ممکن است فرد یا گروه واحدی در زمانهای مختلف و در اوضاع و احوال متفاوت اهداف، و نیازهای مختلفی داشته باشند؛ از این رو اگر پاسخگویی به نیازها و غایات، آن چیزی است که عقیده را معتبر میسازد، و حقیقت را تعین میبخشد، هم عقیده و هم حقیقت میتوانند به همان اندازه نیازها و اغراض، مختلف و متنوع باشند؛ بنابراین ما اینجا با تکثر حقایق مواجه میشویم و پیامد آن این است که معتقد باشیم حقیقت، اگر بخواهد بهطور صحیح به کار رود، باید واقعا به معنای «حقیقت برای الف» باشد که در آن، الف می تواند نماد فرد یا گروه باشد، و در مواضعی که ارزش های الف متفاوت است، حقایق ضرورتا با یکدیگر تناسبپذیر نیستند (Graig , 1998: 464) ."