خلاصه ماشینی:
"در چنین اتمسفری است که طرح خاورمیانۀ بزرگ به عنوان وجهی دیگر از اینمنشور1جلوه میکند و در چارچوب دکترین امنیتی حملۀ پیشدستانه در پیمصادره به مطلوبکردن تاریخ است؛این تلاش به گونهای از شکلدهی«جهانیسازی فرهنگ سیاسی امریکا»در جهت تضمین حضور این کشور در منطقۀمهم خاورمیانه،از طریق تحمیل قالبهای دموکراتیک تابع فرهنگ امریکایی؛توجهدارد،تا در نهایت با تسلط بر جغرافیای استراتژیک امریکا در قرن 21 میلادی،«هژمون امریکایی»را بر جهان حاکم کند.
این ضرورت زمانی تشدید میگردد که دریابیم انحصار قدرت در بسیاری ازبنیادها و عوامل ایجاد قدرت از دست امریکاییها خارج شده است،داناییملتها ناشی از گسترش فناوری ارتباطات و تسهیل دادوستد فکری و اطلاعاتی میان جوامع مختلف،موجب میشود تا در آینده،بیش از امروز شکلهایغیر دموکراتیک حکومتی به چالش کشیده شوند؛خاورمیانه نیز از این فرایند مستثنینیست و این در حالی است که بسیاری از کشورهای همسو با سیاستهای امریکا درمنطقه خاورمیانه فاقد استانداردهای قابل قبول حکومت دموکراتیک هستند،بیتردید بیداری ملتها و ایجاد دموکراسی بومی در راستای منافع و امنیت ملیامریکا نخواهد بود،فلذا امریکاییها براساس ضرورتهای ناشی از: 1-کنترل خاورمیانه در راستای دستیابی به رهبری جهان 2-کنترل کشورهای منطقه در راستای کنترل خاورمیانه به ضرورت طراحی خاورمیانۀ بزرگ،واقف گردیدهاند و شرایط موجود درخاورمیانه در باز تعریف امریکایی آن نیز در این چارچوب مطرح میشود؛مؤلفههای ناظر بر این تعریف عبارتند از: اسلام و تروریسم هرچند امریکاییها بنابر مصحلتهای ناشی از آموزههای دینی و تأثیر آن برافکار عمومی در دو سطح نخبگان و تودههای مردمی،در ظاهر،دین اسلام را دینصلح و دوستی معرفی میکنند،اما از دیدگاه آنها اسلام و تروریسم باهم ارتباطنزدیکی دارند و جنگ با تروریسم در سویهگیری اصلی خود جنگ با اسلام را نیزدنبال میکند."