چکیده:
حسینبنحمدان خصیبی از راویان بزرگ معتقد به امامت امامان دوازدهگانه در دوره غیبت صغری و سالهای آغازین غیبت کبری است که در عین حال مورد احترام فراوان فرقه نصیریه نیز میباشد.او دارای اندیشههای خاصی بوده که وی را از امامیه جدا میساخته است و لذا رجالیون متقدم او را به شدت تضعیف کردهاند، اما رسوباتی نه چندان اندک از اندیشههای او در جوامع امامیه نفوذ پیدا کرده است. کتاب الهدایة الکبرای او از آنجا که از قدیمیترین متونی است که با ذکر سلسله اسناد در صدد اثبات امامت و وصایت تکتک ائمه از راه بیان معجزات میباشد، برای ریشهیابی چگونگی نفوذ این اندیشه در میان شیعه امامیه که بعدها با نگارش کتب فراوان و احیانا حجیم پیگیری شد، میتواند بسیار مفید باشد. علاوه بر آنکه ذکر برخی از وقایع تاریخی مربوط به اختلافات درونگروهی شیعه، ذکر اسنادی که در متون امامیه کمتر یافت میشود و نیز بیان مطالبی از غالیان که در کتب معتبر روایی امامیه مفقود است، از دیگر جهات اهمیت این کتاب است.
Hossein-ebne-Hamdan Khasibi is one of the greatest narrators، a believer to twelve Imams، who lived during the Lesser Occultation and the early days of the Greater Occultation. He is highly respected by the followers of Nassiriyyah Sect.
He held special thoughts excluding him from Imamiyyah، and thus the early Rejaliyyoun had strongly rejected him. Some sediments of his school of thought has penetrated Imamiyyah. His book "Hedayat-al-Kobra" could be very helpful refrence for tracing back the influencial roots of his thought on Imamiyyah Shiite [later prosecuted with the writing of lots of voluminous books]; Since it is one of the oldest texts which proves the Imamat and Wessayat of all Infallibles - each individually – through mentioning a set of documents. Moreover، the other elements which make the book even more important، are as follow: 1. visualizing some historical events related to the intragroup discrepancies among Shiites، 2. referring to the documents which are rarely seen in Imamiyyah books، and 3. quoting some statements made by the exaggerators، which do not exist in the authoritative and creditable narrational books of Imamiyyah.
خلاصه ماشینی:
"از اینجاست که میبینیم وقتی مصحح بحارالانوار به علت تناقض حدیث مفصل منسوب به مفضلبنعمر جعفی با آموزههای امامی که از قول امام صادق(علیهالسلام) حوادث زمان رجعت را بازگو میکند، قصد رد حدیث را دارد، به جای آنکه نسبت جعل به حسینبنحمدان بدهد، به سراغ افراد بعدی سند رفته و بالاخره گریبان شخصی به نام محمدبنفرات کاتببغدادی را گرفته و او را متهم به جعل این حدیث کرده است، گرچه احتمال جعل آن از سوی محمدبننصیر نمیری را نیز بعید ندانسته است.
76 در مورد دوم که مفصلتر است، راویانی همچون این نامها دیده میشوند: هارونبنمسلمبنسعدان بصری، محمدبناحمدبنمطهر بغدادی، احمدبناسحاق، سهلبنزیاد آدمی، عبداللهبنجعفر حمیری، احمدبنابنعبداللهبرقی، صالحبنمحمدهمدانی، جعفربنابراهیمبننوح، داوودبنعامر اشعریقمی، احمدبنمحمد خصیبی، ابراهیمبنخصیب، محمدبنعلی بشری، محمدبنعبدالله یقطینیبغدادی، احمدبنمحمد نیشابوری، احمدبنعبداللهبنمهران انباری، احمدبنمحمد صیرفی، علیبنبلال، محمدبنابیالصهبانی، اسحاقبناسماعیل نیشابوری، علیبنعبیدالله حسنی، محمدبناسماعیل حسینی، ابوالحسین محمدبنیحیی الفارسی، احمدبنسندولا، عباس اللبان، علیبنصالح، عبدالحمیدبنمحمد، محمدبنیحیی الخرقی، محمدبنعلیبنعبیدالله حسنی، ابنعاصم کوفی، احمدبنمحمد حجال، عسکر مولی ابیجعفر التاسع (امام جواد(علیهالسلام))، ریانمولی الرضی، حمزهمولی ابیجعفر التاسع (امام جواد(علیهالسلام))، عیسیبنمهدی جوهری، حسنبنابراهیم، احمدبناسماعیل، محمدبنمیمون خراسانی، محمدبنخلف، احمدبنحسان، علیبناحمد الصائغ، حسنبنمسعود فراتی، احمدبنحیان عجلی، حسنبنمالک، احمدبنمحمدبنابیقرنه، جعفربناحمدالقصیر بصری، علیبنالصابونی، ابوالحسن علیبنبشر، حسن بلخی، احمدبنصالح، حسینبنعتاب، عبداللهبنعبدالباری، احمدبنداود قمی، محمدبنعبدالله، طالببنحاتمبنطالب، حسنبنمحمدبنمسعودبنسعد، احمدبنماران، ابوبکر الصفار، محمدبنموسی القمی، عتاببنمحمد دیلمی، احمدبنمالک قمی، ابوبکر الجواری و عبدالله."