چکیده:
ایدهی اصلی و بنیادین جستار پیشرو این است که اگر در عصر حاضر،و هر عصری،بخواهیم نسخهای تمام عیار از ساختارهای جامعهی دینی را ترسیم نماییم،این امر گرهی ناگشودنی و وابستگی تام و تمام به گفتمانی دارد که بعث در آن صورت پذیرفته است.غایت بعث آخرین پیامبر گویای مسیری است که جوامع بشری برای تحصیل سعادت،در کاملترین شکل خود و فراگیرترین وضعیت،باید طی نمایند. ویژگی منحصر به فردی که ساختارهای جامعهی دینی در گفتمان غایت شناختی بعث براساس آن شکل میگیرند و از سکولاریزم و التقاط و تحجر و ارتجاع متمایز میگردد،همانا توجه توأمان به ماده و معنا،دین و دنیا،دین و سیاست دنیا و آخرت و مرتبط دانستن این زوجهاست.افقی که در گفتمان بعث برای ترسیم ساختارهای جامعهی دینی مطلوب گشوده میشود، نه با سکولاریزم سازگار است،که با تأکید بر دنیا،دین را از عرصه به حاشیه میراند،و نه با تحجر،که دنیا و سیاست و حکومت را ناسازگار با شأن قدسی دین میداند.سکولاریزم بر یک مبنا دین را از امور دنیوی و نظام اجتماعی زندگی بشر جدا میکند و تحجر برمبنای دیگر،ولی در عین حال نتیجهی عملی هر رویکرد یک چیز است؛تفکیک دین و دنیا و دین و سیاست. در این جستار،ترسیم غایتشناختی ساختارهای جامعهی دینی مطلوب،با بررسی موضوعی اندیشه و آراء بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی،حضرت امام خمینی قدس سره،در چارچوب گفتمان بعثت،طی چند فصل صورت میپذیرد.بحث با مقدمهای شامل طرح مسألهای اصلی تحقیق و چارچوب آن و همچنین فرضیهای که این تحقیق به دنبال اثبات آن است،آغاز میشود و سپس ویژگیهای جامعهی دینی مطلوب ترسیم میگردد.پس از آن غایت بعثت در گفتمان فلسفی-عرفانی امام خمینی قدس سره مورد بازخوانی قرار میگیرد و آخرین بخش از مقاله،مقایسهی شناخت امام خمینی قدس سره از بعثت و غایت آن در چارچوب مبانی ساختاری شکلدهندهی جامعهی دینی مطلوب،با آراء برخی روشنفکران معاصر است.
خلاصه ماشینی:
"این رابطه را که بین این اعمال ما،اعمال صالحهی ما با آن عالم است،این را انبیا میدانند،به وحی خدای تبارک و تعالی؛و آمدهاند برای اینکه به ما بگویند که فلان کار را اگر بکنید،این رابطه دارد اینجا با آن عالم و روح شما را تربیت میکند این؛که شما در آن عالم وقتی که میروید با سعادت هستید(همان،190) براساس همین نگاه،حضرت امام قدس سره هماهنگی میان انسانشناسی اسلامی و غایت بعثت را تبیین نموده و پیوند میان نوع انسانشناسی اسلامی و هدف بعثت را تشریح میفرمایند: انسان یک موجودی است که در طرف سعادت به بالاترین مقام میرسد،در طرف کمال به بالاترین مقام موجودات میرسد،و اگر انحراف داشته باشد، از پستترین موجودات پستتر است.
(صحیفهی نور،ج 17،434-433) امام خمینی قدس سره به سیاست،حکومت،تنظیم امور اجتماعی بشر و سامان دادن نظامهای اجتماعی،نه به عنوان هدف،بلکه به مثابه وسیلهای ضروری برای تحقق کامل اهداف بعثت مینگریست و ضمن گوشزد نمودن دو روش افراط و تفریط، راه اعتدال را در توجه توأمان به دین و دنیا و ماده و معنا میدانست: انسان چون یک مجموعهای است که احتیاج به همه چیز دارد،انبیا آمدهاند که آن همه احتیاجات انسان را،هرچه احتیاج دارد انسان،برای انسان بیان کنند که انسان اگر عمل بکند به سعادت تمام میرسد.
(صحیفهی نور،ج 9،333) اشتباه کسانی که اندیشهی سیاسی-اجتماعی حضرت امام و کرامت انسان و عدالت اجتماعی و مردمسالاری دینی در اندیشهی ایشان را با نظامهای لیبرال مقایسه میکنند و سعی دارند الگوی دموکراسی لیبرال را بر اندیشه و آراء امام تحمیل و تطبیق نمایند این است که پارهای از کلیت اندیشهی امام را گرفته و با پیشفرضهای خود تطبیق مینمایند و دچار این گمان میشوند که ارزش بیحد و حصر انسانها و جامعه و ملت نزد امام خمینی قدس سره و تأکید ایشان بر خواست و ارادهی امت و آراء برخاسته از مردم،مطابق با همان ارزشگذاری خاصی است که در گفتمان لیبرال-دموکراسی صورت میپذیرد."