چکیده:
شاهان صفوی با اهداف و دلایل متعده از جمله مقابله با جملات ازبکان و شورشهای داخلی و
حفاظت از راههای تجاری خراسان قبایلی از کردها را از نواحی غرب و ال غرب به خراسان کوچ
دادند. با سقوط صفویه و ظهور حکومت افشاریه» سران و نخبگان کرد خراسان بیش از پیش در
معادلات سیاسی و نظامی این دوره فعال شدند.آنان به دلیل برخورداری از جمعیت زیاد, تجارب و
تواناییهای نظامی و جنگی, مورد توجه نادر افشار قرار گرفتند و به این ترتیب به وزنهای قابل اتکا
در تعیین معادلات این دوره مبدل شدند و این اهمیت و توانایی را تا پایان حکومت افشاریه حفظ
کردند. هدف این نوشتار کندو کاو نقش نخبگان و قبایل کرد خراسان در رویدادهای دوره افشاریه می
باشد. با اتکا به منابع و پژوهشهای معتبر مسلم است که کردهای خراسان بعد از گذشت چند سده
تجارب نظامی و سیاسی در عرصه تحولات داخلی و خارجی در فراز و فرودهای عرصه سیاسی و
نظامی این دوره عملکردی چشمگیر از خود به نمایش گذاشتهاند.
The Safavid kings migrated Kurdish tribes from the west and northwest to Khorasan for a variety of purposes, including countering Uzbek attacks and internal insurgency and protecting Khorasan’s trade routes. With the fall of Safavid rule and the emer-gence of the Afsharid rule, the Kurdish leaders and elites of Khorasan became more and more active in the political and military equations of this period. Due to their large population, experience and military and war capabilities, they received rare attention and thus became a reliable weight in determining the equations of this period and maintained this importance and ability until the end of the Afsharid rule. The purpose of this article is to explore the role of the Kurdish elites and tribes of Khorasan in the events of the Afsharid period. Relying on reliable sources and researches, it is certain that the Kurds of Khorasan, after several centuries of military and political experi-ences in the field of internal and external developments, have shown a remarkable performance in the ups and downs of the political and military arena of this period.
خلاصه ماشینی:
ق( بر اثر منازعات جانشینی و ظهور حکومت زندیه در نواحی غربی ایران و احمد شاه درانی در نواحی قندهار و هرات، قلمرو افشــاریه محدود به خراســان و آن هم مشهد و اطراف آن بود زیرا در نواحی دیگر خوانین و نخبگان سیاسی و نظامی محلی حکمرانی می کردند، چنانکه طوایف کرد در نواحی خراســان به حیات سیاسی خود ادامه میدادند و در رویدادهای سیاسی و نظامی بعد از مرگ نادرشاه تا سقوط افشاریه )١٢١٨ه .
به نظر میرسد در این ایام به علت قدرت نظامی فراگیر شاه طهماسب دوم، نادر هوشمندانه با جعفرخان رفتار کرد تا ضمن ذخیره نیروهای خود علیه دشمنان قویتر، بتواند از توانایی نظامی کردها علیه قوای ازبک استفاده کند و از سوی دیگر شــواهد نشان می دهد که نخبگان کرد خراسان برای مقابله با دیگر قدرتطلبان به نادر نیازمند بودند، چنانکه مدتی بعد برای مقابله با ملک محمود سیستانی دست به دامان او شدند )مروی،١٣٧٤: ١/ ٥٥(.
امرای کرد پناهنده به احمدخان درانی با تحریک او علیه امیرعلم خان، زمینه حمله دوم خان درانی به خراسان را فراهم کردند، علاوه بر این با پیوستن نقدعلی خان و محمدعلی خان زعفرانلو به احمد خان درانی اوضاع میدانی به نفع او تغییر یافت و با دستگیری و مرگ امیر علم خان بار دیگر شاهرخ افشار به تخت سلطنت نشست )حسینی منشی،١٣٨٤: ٢٨٤(.
در حالی که کردهای عمارلو در نیشابور علیه شاهرخ افشار شــورش کردند، در مقابل جعفرخان زعفرانلو وزیر افشــاریه با ارسال سفارتی به ریاست برادر خود نقدعلی خان ١ نزد تیمورشاه فرزند احمدخان درانی والی هرات از او درخواست کرد تا لشکری با هدف حمایت از قوای افشاریه برای سرکوب این شورش اعزام کند )حسینی منشی،١٣٨٤: ٦٠٢(.