چکیده:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی جامعه شناس بودن یا نبودن ابن خلدون است که علاوه بر روشن کردن یک حقیقت تاریخی، از حیث چیستی علم و روش دستیابی به آن، اسلوب درستی را برای قضاوت در مورد اینگونه مسائل به دست می دهد که از این منظر هم حائز اهمیت است. روش: در این تحقیق با رجوع به نظریات روش شناختی دورکیم، چارچوب مفهومی در تبیین نظری سوال تحقیق ارائه شده است. ملاکها و معیارهای جامعه شناس بودن (موضوع، روش، سوالات)، با توجه به این چارچوب مفهومی استخراج و سپس به روش کتابخانه ای در جهت یک تحقیق توصیفی- تحلیلی به طور اکتشافی داده ها را در جهت پاسخگویی به سوال تحقیق، جمع آوری و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل کرده ایم. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از این واقعیتند که سه معیار و ملاک جامعه شناس بودن (موضوع، روش و پاسخگویی به سوالات اساسی مد نظر در علم جامعه شناسی/تغییر و نظم) در مطالعات ابن خلدون موجود است. نتیجه گیری: جامعه شناس بودن ابن خلدون بر اساس معیارهای طراحی شده بر اساس قواعد روش شناختی امیل دورکیم اثبات می شود.
Objectives: The present research aims at criticizing and analyzing ibn khaldun ideas as a sociologist with emphasis on Emil dorkim، s methodology .The author of the survey intents to clarify that whether ibn khaldun is a sociologist or not?
Method: Theme of the research is based on methodological opinions of Emil dorkim and a descriptive- analysis library research.
Results: The results of the research indicate that three criteria which are important in sociology are observed in ibn khaldun،s studies: a)subject b) method c) answering the fundamental questions in sociology science .
Conclusion: The author of the article concludes ibn khaldun is proved to be a sociologist based on planned criteria and Emil dorkim methodological rules.
خلاصه ماشینی:
یافتهها: یافتههای تحقیق حاکی از این واقعیتند که سه معیار و ملاک جامعهشناس بودن(موضوع، روش و پاسخگویی به سؤالات اساسی مد نظر در علم جامعهشناسی/تغییر و نظم) در مطالعات ابن خلدون موجود است.
(همان: 182-181) همانطور که پیشتر اشاره شد، مسألۀ تحقیق ناشی از همین اختلاف نظرها و آرای متناقض در مورد جامعهشناس بودن یا نبودن ابن خلدون است؛ که این خود، زمینه را برای طرح مسئلۀ عمدهتری آماده میکند و آن، مشخص نبودن ملاکها یا معیارهای قابل اتکا برای تمیز آرا و نظریات جامعهشناسی از غیر آن است که این خود، ابهام در ملاکها و معیارهای لازم برای جامعهشناس بودن یک متفکر را به همراه دارد.
از نظر پاشا، نظریات ابن خلدون برای جامعۀ امروزی کاربرد نداشته، مربوط به جوامع گذشته است< ابراهیم پاشا بیان میکند: «شاید ذکر این نکته درست باشد که آنچه وی تدوین کرده، از نظر محتوایی با هیچ معیاری نمیتواند در تبیین مسائل جامعه امروز مفید باشد؛ چون «وی تحلیلهای خود را بر اساس دادههای تاریخی جامعههای بدوی قبیلهای عرب...
نخست بعضی از موضوعات و نظریاتی را که ابن خلدون مورد بررسی قرار داده به طور مختصر بیان میکنیم، سپس به روش تبیین او پرداخته، بعد از آن به این موضوع پرداخته میشود که آیا وی توانسته است سؤالات مد نظر در جامعهشناسی پاسخ دهد یا خیر؟ عصبیت ابن خلدون را میتوان پیوند اجتماعی مبتنی بر روابط خویشاوندی یا مشابه آن تعریف کرد که وحدت و انسجامی بین افراد گروه پدید میآورد که نیرویی جهت ایجاد تحولات و تغییرات ژرف سیاسی به ویژه تغییر دولتها را در اختیار آنها قرار میدهد.