گنجینه معارف

شخصیت شناسی معاویه در کلام امیرالمؤمنین علی (ع)

‫آنچه تاکنون در حوزه مطالعات تاریخ اسلام و حوادث دوران حکومت‬‬‬‬ ‫امیرالمومنین (ع) مطرح شده، بیشتر تبیین تاریخی حوادث بوده که موجب شده است‬‬‬‬ ‫بسیاری از جوانب فرهنگی و اجتماعی آنها مغفول مانده و تنها به گزارش شرح‬‬‬‬ ‫حال از روند وقایع اکتفا شود. به نظر میرسد آنچه امروزه میتواند راهگشای فهم‬‬‬‬ ‫بسیاری از وقایع آن دوران باشد، تبیین دیدگاه ها و مبانی نظری آن حضرت (ع) از‬‬‬‬ ‫خلال کلام و گفتار ایشان است؛ زیرا زبان آدمی، معرف شخصیت اوست و‬‬‬‬ ‫به واسطۀ فهم گفتمان هر شخص و چینش منطقی کلمات او در کنار همدیگر و‬‬‬‬ ‫تحلیل محتوای آنهاست که میتوان به درکی جامع از دیدگاه های آن فرد دست‬‬‬‬ ‫یافت و همچنین، با نگاهی کلی به منطق حاکم بر مجموعۀ باقیمانده از کلمات‬‬‬‬ ‫ایشان و تحلیل محتوای آنها، امکان بازسازی یک سامانه کامل و تصویرپردازی از‬‬‬‬ ‫نگاه آن حضرت (ع) به وجود میآید. به عبارت دیگر، با تأملی دقیق و چینش‬‬‬‬ ‫منطقی کلمات و جملات، سخنان یا نوشته های افراد و تحلیل محتوای کیفی آنها‬‬‬‬ ‫میتوان تا اندازۀ زیادی به اعماق اندیشه های آنان آگاهی یافت. این مقاله به دنبال‬‬‬‬ ‫این است که با بررسی مضامین نامه های مبادله شده بین حضرت علی (ع) و معاویه‬‬‬‬ ‫در دوران کوتاه حکومت حضرت (ع) به روش تحلیل محتوا، به نگاهی جامع در‬‬‬‬ ‫مورد مبانی سیاسی، فکری، عقیدتی و اخلاقی معاویه از نگاه حضرت علی (ع)‬‬‬‬ ‫دست پیدا کنیم. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

منبع : مجله «دین و ارتباطات» بهار - تابستان و پاییز - زمستان 1388 - شماره 35 و 36 , بشیر، حسن - جانی پور، محمد , دانشیار دانشکده فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه امام صادق (ع)‬‬‬‬‬‬‬ - ‬دانشجوی دکتری قرآن و حدیث دانشکدۀ الهیات، دانشگاه امام صادق (ع)‬‬‬‬‬‬‬ تعداد بازدید : 3614     تاریخ درج : 1397/03/12    

مقدمه

‫گرچه بسیاری از پژوهشگران حوزۀ مطالعات تاریخ اسلام و تاریخ تشیع کوشیده اند به ‫بازشناسی وقایع تاریخی دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع) و شخصیت شناسی دشمنان ‫ایشان بپردازند، لیکن آنچه تاکنون مطرح شده، بیشتر تبیین تاریخی حوادث همراه با ‫غلبه نگاه تاریخنگاری به آنها بوده است.  

‫به نظر میرسد آنچه امروزه میتواند راهگشای فهم بسیاری از وقایع آن دوران ‫باشد، تبیین دیدگاه ها و مبانی نظری آن حضرت (ع) از خلال کلام ایشان است؛ زیرا ‫به واسطۀ فهم گفتمان هر شخص و چینش منطقی کلمات او در کنار همدیگر و تحلیل ‫محتوای آنها، میتوان تا اندازۀ زیادی به درکی جامع از دیدگاه  های آن فرد در رابطه با ‫وقایع عصر او دست یافت؛ چنانکه خود حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز بر این مسئله ‫تأکید دارند: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مخْبُوءٌ تحْتَ لِسانِهِ » (نهج البلاغه، حکمت 392)؛  ‫سخن بگویید تا شناخته شوید؛ زیرا انسان در زیر زبان خود پنهان است.

‫«بنی امیه» که در کلام حضرت (ع) از آنان تعبیر به «قاسطین » شده، از جمله ‫مهمترین و اثرگذارترین مخالفان حکومت حق بوده اند که اقدامات آنان، پیامدها و آثار ‫اثرگذاری در تاریخ اسلام داشته است و همانطور که حضرت (ع) نیز میفرمایند خطر ‫آنان، بیشتر از دیگر جریان های مخالف حکومت علوی بوده است: «أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ ‫عِنْدِی علَیْکُمْ فتْنَة بَنِي أُمَیَّة فَإِنَّهَا فِتْنَة عَمْیَاءُ مُظْلِمَة عَمَّتْ خُطَّتُهَا» (همان، خطبه 29)؛ آگاه ‫باشید! ترسناکترین فتنه ها برای شما از نظر من فتنه بنی امیه است، فتنه ای است کور، و  ‫ظلمانی که حکومتش همه جا فراگیر شده است.  

‫از هنگام بیعت عمومی مردم با حضرت امیرالمؤمنین (ع) تا اتمام جنگ صفین، ‫ نامه  های متعددی میان امام (ع) و معاویه رد و بدل شده که براساس تحقیقات صورت ‫گرفته و مطالعۀ کتب تاریخی تعداد آنها به 32 نامه میرسد، درحالیکه سید رضی در ‫نهج البلاغه تنها 16 نامه از امام (ع) به معاویه را نقل کرده است که البته بسیاری از آنها ‫در حقیقت تلفیقی از یک نامه بوده و در مواردی هم چندین نامه به صورت واحد در ‫نهج البلاغه درج شده است. هرچند در این مقاله مجال ذکر کلیه نامه  های حضرت (ع) و ‫معاویه نیست؛ لکن تا حد امکان سعی شده است نتایج و نکات مهم آنها به تفکیک ‫مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.  

‫در این میان تلاش میشود با بررسی مضامین به کار رفته در نامه  های حضرت ‫علی (ع) نسبت به معاویه، به نوعی به کالبدشکافی شخصیت معاویه پرداخته و مبانی ‫فکری، عقیدتی و سیاسی او را بر اساس کلام حضرت تحلیل نماییم.  

‫8. اهمیت پژوهش

‫در رابطه با کلمات امیرالمؤمنین (ع) و کتاب شریف «نهج البلاغه» سخن بسیار گفته شده ‫و کتب و مقالات متعددی نیز نوشته شده است ولیکن تاکنون تحقیقی در زمینۀ تبیین ‫مبانی و دیدگاه  های آن حضرت پیرامون یک واقعه یا شخصیت خاص و از خلال ‫مکاتبات ایشان با رویکرد تحلیل محتوا و در قالب یک مقاله علمی صورت نپذیرفته ‫است؛ به علاوه، اینکه کلمات و نامه  های آن حضرت (ع) خطاب به معاویه و پاسخ  های ‫معاویه به ایشان در کتب مختلف به صورت پراکنده و در قالب بررسی گزارش های ‫تاریخی ذکر شده و از تبیین ساختار کلی این نامه ها و کشف مبانی فکری و عقیدتی دو ‫طرف در رابطه با یکدیگر و همچنین جنگ صفین، سخنی به میان نیامده است.

‫نکتۀ مهم این مقاله در این است که برخلاف کتب تاریخی و یا شرح حال نگاری که  ‫تنها از کلمات حضرت (ع) برای استنادات تاریخی استفاده میکنند، در پی این است که ‫از رویکرد تاریخی چشم پوشی کرده و صرفاً به تحلیل محتوای آنچه حضرت علی (ع) ‫در آن زمان خطاب به معاویه، شامیان و مسئلۀ جنگ صفین بیان فرموده اند، بپردازد و از ‫خلال آن، دیدگاه ها و مبانی ایشان را استخراج نماید.

‫همچنین، از آنجا که این کلمات، نوشته  های یک فرد عادی نبوده و از معصوم  (ع) ‫صادر شده است، میتوان از تحلیل محتوای آنها به اصول و مبانی دست یافت که ‫راهگشای حاکمان و حکومت اسلامی در برخورد با حوادثی مشابه باشد؛ زیرا کلام ‫معصوم (ع) در واقع تبیین کنندۀ سنت رسول اکرم (ص) و تفسیر قرآن کریم است ‫(معارف، 2326، ص29). ‫بنابراین، هدف از این تحقیق را میتوان تبیینی کل نگرانه و ساختاری از دیدگاه  های ‫حضرت (ع) و مبانی فکری ایشان در رابطه با شخصیت معاویه و به طور کل مخالفان ‫حکومت حق دانست چرا که با تأملی انتزاعی و چینش منطقی کلمات یک فرد در کنار ‫همدیگر و تحلیل محتوای آنها میتوان به اعماق اندیشه  های او آگاهی یافت.  

‫2. روش پژوهش

‫با رشد جامعه انسانی و توسعه علوم و تکنولوژی، انسان به محدودیت روش های ‫پژوهش اولیه در علوم اجتماعی و علوم انسانی پی برده و با تأمل بسیار روش های ‫نوینی را ابداع کرد تا بتواند در عرصه پژوهش های شناخت روابط انسانی و فرهنگی از ‫پایایی و روایی بیشتری برخوردار باشد.

‫روش پژوهش علمی عبارت است از: «مجموع های از قواعد، ابزار و راه های معتبر ‫و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات» ‫(عزتی، 1326، ص116).

‫یکی از مهمترین روش های شناسایی و جمع آوری داده ها (اطلاعات) که با توجه ‫به موضوع، شرایط و هدف این تحقیق کاربرد بیشتری برای محققان داشته است، روش ‫بررسی اسناد است که از طریق اسناد مکتوب نظیر انتشارات عمومی، نسخه  های ‫محدود، اسناد کمیاب و نقشه ها، و اسناد غیرمکتوب نظیر عکسها، فیلمها، آثار هنری به ‫جامانده از گذشتگان صورت می گیرد (کریپندورف، 3326، ص32).

‫در این پژوهش که به دنبال پاسخگویی به نتایج اصلی و نهفته برخاسته از مکاتبات ‫امیرالمؤمنین (ع) و معاویه است، از روش «تحلیل محتوا»[1] استفاده شده که روشی ‫پژوهشی و علمی برای تفسیر «متن»[2] است که تشریح میگردد.  ‫لورنس باردن در کتاب خود با عنوان «تحلیل محتوا» اشاره میکند که «تحلیل ‫محتوا در حقیقت فن پژوهش عینی، اصولی و کمّی به منظور تفسیر و تحلیل محتواست ‫و تفکر بنیادی تحلیل محتوا عبارت است از: قرار دادن اجزای یک متن (کلمات،  ‫جملات، بندها و مانند آن برحسب واحد هایی که انتخاب میشوند) در مقولاتی که از ‫پیش تعیین شده اند» (باردن، 3326، ص93).

‫‫در حقیقت، تحلیل محتوا در رابطه با متنی معنی پیدا میکند که آن متن برای انتقال پیام و مفاهیمی نوشته شده باشد و دارای ماهیتی مشخص باشد؛ لذا تحلیل محتوا در  ‫مورد کلمات عامیانه ای که دارای مفاهیم ساده بدیهی و مشخصی هستند، به کار ‫نمیرود. پیام هایی که توسط متن منتقل میشود، میتواند دارای معانی مختلفی باشد؛ لذا ‫به واسطۀ تحلیل محتوا باید معنای اصلی آن پیام را بازشناخت. روش بازشناسی و تحلیل ‫این پیامها به صورت نظام مند بوده و از قوانین و دستورات مشخصی تبعیت میکنند، لذا ‫آشنا شدن با روش تحلیل محتوا نیز ضروری است (هولستی، 2326، ص13 ).

‫«تحلیل محتوا روشی بسیار تجربی است که به نوع گفتاری که بررسی میگردد و ‫نوع تفسیری که مورد نظر است، بستگی دارد. از تحلیل محتوا به جز چند الگوی پایه ای  ‫که آن هم بعضی اوقات به سختی قابل جا به جا کردن است، چیزی وجود ندارد و باید ‫متناسب با هر زمینه و هدفی که تحقیق در آن صورت میگیرد، هر دفعه یا تقریباً تمام  ‫دفعات ابداع شود. به عبارتی دیگر، تحلیل محتوا مجموع های از فنون تحلیل ارتباطات ‫است و یک وسیله نیست بلکه گستره ای از ابزارهاست که در حوزه  های وسیعی قابل ‫انطباق است» (باردن، 3326، ص32 ).

‫زمینه  های اصلی کاربرد این روش عبارت اند از: شناخت موضوع و جوانب آن،  ‫شناسایی نظریه ها، شناسایی مطالعات و تحقیقات پیشین در این زمینه، جمع آوری ‫اطلاعات و انتخاب و تدوین الگوی تحلیلی (عزتی، 1326، صص363-263).

‫تحلیل محتوا باید پیش بینی کننده چیزی باشد که اساساً قابل مشاهده است و به  ‫تصمیم گیری و مفهوم سازی آن بخش از واقعیت که به تحلیل گذاشته شده است، کمک  ‫کند لذا هر تحلیل محتوایی باید در رابطه با محتوای خاص خودش انجام شود و ‫برحسب آن توجیه شود. همچنین، تمام نظریه  های مربوط به معنا، از جمله نظریه  های ‫نمادین در رابطه با تحلیل محتوا هستند (کریپندورف، 3326، ص33 ).  

‫به عبارتی دیگر، تحلیل محتوا روشی است که به منظور «دستیابی به ویژگی های ‫مختلف پیام، دیدگاه ها و اندیشه  های صادرکنندۀ پیام، علل صدور و آثار پیام، برای  ‫تجزیه و تحلیل عینی و منتظمِ پیام های مختلفی که از طریق گوناگون مبادله میشود، به ‫کار میرود. تحلیل محتوای متن تاریخ‏چه بسیار قدیمی دارد. با استفاده از این روش دین و ارتباطات، سال شانزدهم، شمارۀ اول و دوم (پیاپی 35 و 35)، بهار -تابستان و پاییز-زمستان 1158

‫برای اولین بار کتب و متون مذهبی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدادند. در سال ‫3396م مجموعه اشعار شاعری ناشناس تحت عنوان سرود های صهیون بررسی  ‫میگردد؛ زیرا از پالایش دولتی مصون بوده و منجر به تضعیف روحانیت ارتدوکس ‫کلیسای دولتی میشود. اهمیت این تحلیل بر سر خطرناک بودن یا نبودن مضمون این ‫اشعار است. از این جهت تحلیلی از مضامین مختلف مذهبی، ارزش و کیفیت پیدایش  ‫مطلوب یا نامطلوب بودن و همینطور پیچیدگی سبک آنها انجام شد» (فیروزان،  ‫3126، ص3).

‫به تدریج تحلیل محتوا به صورت یک روش تحقیقی درآمد و با آغاز قرن 33 م.  ‫پژوهشگران زیادی به این روش روی آوردند؛ از جمله مطالعات گسترد های در مورد ‫رسانه  های گروهی در جنگ جهانی دوم انجام گرفت. شایعات، رسوایی های مالی، نوع ‫ فرهنگ و سیاست داخلی یک کشور و مسائل دیگری که در رسانه  های جمعی بازتاب ‫دارد، زمینۀ تحقیق دانشمندان و پژوهشگران علوم ارتباطات را از آغاز قرن 33 به بعد به ‫خود اختصاص داده است (همان، ص3).  ‫گوناگونی کاربرد تحلیل محتوا خواه از لحاظ نوع رسانه، مانند روزنامه، کتاب،  ‫خطبه، سرود، فیلم و غیره و خواه از لحاظ موضوع پژوهش، همچون نظرها، ارزشها،  ‫سبکها، تشخیص ها و غیره و خواه از لحاظ زمینه  های علمی، چون جامعه شناسی،  ‫مردمشناسی، روانشناسی، روانپزشکی، سیاست، ادبیات و غیره بسیار است؛ اما بهترین ‫روش برای نشان دادن مناسبترین کاربرد تحلیل محتوا، مقایسه این روش با دیگر ‫روش های تحقیق در علوم اجتماعی است (چوبینه، 3326، ص13).

‫لاسوِل، عمده ترین کاربرد تحلیل محتوا را، مطالعه ارتباطات به منظور پاسخ دادن ‫به این سؤال قدیمی تحقیق در ارتباطات میداند که «چه کسی؟ چه چیزی را؟ به چه ‫کسی؟ چرا؟ چگونه؟ و با چه تأثیری؟ می گوید» (باردن، 3326، ص62).

‫1-2. چگونگی اجرای روش پژوهش

‫پس از مطالعه انواع فنون روش تحلیل محتوا که در منابع مختلف پیرامون آن بحث شده  ‫است، در نهایت فن تحلیل محتوای مضمونی براساس واحد جملات و به صورت کمّی و بر مبنای کلمات کلیدی و کلیدواژگان اصلی و فرعی به عنوان روش تحقیق برای این ‫مقاله انتخاب شد. به عبارت دیگر، ابتدا با نگاه به کلید واژگان کلیدی هر نامه، مفاهیم ‫اولیه تشکیل دهنده مضامین و نقاط متمرکز استخراج می‏شوند که هم بیانگر کلیت ‫فضای حاکم بر مکتوبات، و هم راهنمای چگونگی انتخاب گزاره هاست.  ‫در مرحله دوم، با درج نامه ها در جداول تحلیل محتوا به استخراج جهت‏گیری ها و ‫نقاط متمرکز هر کدام از جمالت تقطیع شده پرداخت هایم که از رهاورد آن بالغ بر 331‫مضمون استخراج شده است. فرایند تبدیل جمالت به گزاره ها و مضامین و استخراج   ‫جهتگیریها و نقاط متمرکز هر متن و چگونگی یافتن مقوالت و نتایج حاصل که ‫همان روش تحلیل محتوای این مقاله، به شرح ذیل است:

‫1- شمارش کلمات هرکدام از نامه های طرفین و درج در جداول مخصوص؛

‫2- یافتن کلمات اصلی هر نامه و فراوانی آنها بر اساس کلیدواژگان مشخص. لازم  ‫به ذکر است که در ابتدا همۀ نامه ها مطالعه شده و سپس بر آن اساس کلید واژگانی ‫برای یافتن کلمات کلیدی نامه ها انتخاب شده است.

‫3- تجزیه کامل عناصر تشکیل دهندۀ جمله و تقطیع جملات در جداول به همراه  ‫ترجمه. منظور از جمله، عبارتی خبری است که دارای معنی کامل و تمام است و ‫به صورت مستقل مفهومی واحد را بیان میکند.

‫4- یافتن ارتباط میان عناصر جزئی جمله جهتِ یافتن موضوع اصلی و جهتگیری ‫آن. منظور از عناصر جزئی همان موضوعات فرعی مطرح شده در نامه می باشند که ‫هرچند به صورت مستقل به صورت جمله محسوب نمیشوند ولیکن تشکیل دهنده ‫مفهوم جمله هستند.

5- تبدیل عناصر مرتبط در یک جمله به گزاره ها و مضامین جهت یافتن موضوعات ‫فرعی و نقاط متمرکز متن.

6- طرح سؤالات و نکات قابل توجه متن در یادداشت نظری تحقیق؛ منظور ‫تحلیل های توصیفی است که هرچند در قالب جداول تحلیل محتوا نمیگنجد ولیکن در ‫هنگام نتیجه گیری استفاده میشوند.

‫7- بررسی مجدد کلیه جملات و مضامین آنها به منظور یافتن جهت گیری و عنوان ‫کلی نامه.

‫8- مقوله بندی مضامین و موضوعات فرعی مشترک در نامه ها.

‫9- تحلیل توصیفی نامه ها براساس نتایج حاصل از تحلیل های کمّی در قالب جداول ‫و نمودار.

‫10- مدلسازی و ارائۀ نظریه بر اساس نتایج تحقیق.

‫در حقیقت، این امور دهگانه، روش تحقیق و عملکرد محققان در این مقاله را ‫نشان میدهد که در ابتدای کار و پس از مطالعه روش تحقیق به اجمال مشخص شده و ‫در طول تحقیق نیز به تفصیل تبیین شده است.

‫همچنین، منظور از محتوا نیز متون سازمان یافته و اندوخته شده مربوط به یک ‫موضوع واحد است که گروهی از حقایق، مفاهیم، تعمیم ها، اصول و نظریه  های مشابه را ‫شامل می شود (چوبینه، 3326، ص31).

‫در این تحقیق، محتوا به معنای متون نوشتاری و مکتوباتی است که میان حضرت ‫امیرالمؤمنین (ع) و معاویه از ابتدای بیعت عمومی مردم با حضرت و آغاز حکومت  ‫ایشان در سال 12 ه. ق تا پایان جنگ صفین و درخواست حضرت (ع) برای آزادی ‫اسرای جنگی، نوشته و مبادله شده است و اکنون نیز در منابع تاریخی موجود است.

‫2-2. جداول تحلیل محتوا

‫همانطور که میدانیم، روش بازشناسی و تحلیل محتوای متون، به صورت نظام مند است ‫و از قوانین و دستورات مشخصی تبعیت میکند؛ لذا آشنا شدن با این فنون در روش ‫تحلیل محتوا بسیار ضروری است (دانایی فرد و همکاران، 2326، ص92). در این ‫قسمت عناوین درج شده در جداول تحلیل محتوا برای تبیین بیشتر روش تحقیق با ‫توضیحاتی عینی تعریف میشود.

‫1-2-2. محتوا

‫منظور از محتوا در این جداول، متون سازمان یافته و اندوخته شده مربوط به یک موضوع ‫واحد است که گروهی از حقایق، مفاهیم، تعمیم ها، اصول و نظریه  های مشابه را شامل ‫میشود (داناییفرد، 2326، ص21). در این تحقیق محتوا به معنای متون نوشتاری و ‫مکتوباتی است که میان حضرت امیر (ع) و معاویه از ابتدای بیعت عمومی مردم با ‫حضرت (ع) و آغاز حکومت ایشان در سال 12 ه. ق تا پایان جنگ صفین و درخواست ‫حضرت برای آزادی اسرای جنگی، نوشته و مبادله شده است و اکنون نیز در منابع  ‫تاریخی موجود است.

‫2-2-2. جهت گیری محتوا

‫تعیین «جهت گیری»[3] محتوا و استخراج موضوعات اصلی عبارت است از عمل ‫طبقه بندی عناصر سازنده یک مجموعه از طریق تشخیص تفاوت های آنها و سپس ‫گروه بندی دوباره بر اساس معیار های تعیین شده قبلی برحسب نوع و شباهت عناصر. از ‫طرفی برای اینکه این موضوعات تعیین شده معتبر و قابل استناد باشد، لازم است از ‫قواعد و اصولی تبعیت کنند و بر مبنای آنها استخراج و تنظیم شوند. لزوم رعایت این  ‫قواعد موجب می‏شود تا حد امکان مراحل بعدی و نتایج حاصل از تحقیق از روایی و ‫پایایی بالایی برخوردار باشد. بر طبق این قواعد موضوعات اصلی باید دارای ‫ویژگی های زیر باشند:  

- ‫متناسب با محتوای ارائه شده است و روح کلی آن محتوا و یا گروه محتوایی را ‫بیان کند.

- جامع باشند؛ یعنی در انتخاب موضوع باید تمام متن مورد استفاده قرار گیرد و ‫نه تنها بخش خاصی از آن.  

- ‫موضوعات انتخابی باید منطبق با هدف و نوع محتوا باشند.

‫- موضوعات انتخابی باید عناوین کلی باشند و تا حد امکان به اختصار و عام  بیان شوند (باردن، 3326، ص32 ).

3-2-2. نقاط تمرکز محتوا

‫«نقاط تمرکز» متن[4] یا مضامین در حقیقت موضوعاتی هستند که محقق به کمک آنها ‫تصورات اجتماعی یا قضاوت های گویندگان را بر مبنای تحلیل پار های از عناصر ‫تشکیل دهنده متن آشکار میکند. در واقع، فرض ما بر این است که همبستگی های ‫مضامین، اطلاعاتی دربارۀ ساختار های ذهنی و ایدئولوژیکی یا افکار و ایده ها و ‫دیدگاه  های پنهان گوینده را در اختیار محقق قرار میدهد (زکی، 3326، ص63).

‫چینش نقاط تمرکز استخراج شده از متن، سعی میکند تا نظم نهفته در محتوا را ‫آشکار کند و یا به کمک مدلی انتزاعی که محقق آن را ساخته است، به گفتار، ساخت ‫داده و آن را قابل فهم کند (کیوی و کامپنهود، 6326، ص333-333).

‫در استخراج و تعیین موضوعات فرعی باید نکات زیر را مدنظر داشت:

‫- دقیق و با رعایت کلیه نکات بیان شده در متن باشند؛ بدین معنا که در انتخاب ‫موضوعات فرعی باید به گونه ای عمل شود که در صورت نبود متن، هر خواننده ای ‫بتواند از ترکیب آن موضوعات، به محتوای متن اصلی دسترسی پیدا کرده و حتی بتواند ‫آن متن را بازسازی نماید.

‫- همگن و یکپارچه باشند؛ بدین معنا که همدیگر را از لحاظ معنایی تکمیل کنند

‫و از لحاظ ساختاری نیز جمله خبری یا انشایی باشند.

- ‫انحصاری باشند، لذا یک عنصر محتوا نمیتواند در دو مقوله به اتفاق به کار رود.

‫- عینی باشند، یعنی تحلیلگران مختلف باید همگی به یک برداشت و نتیجه واحد  ‫برسند. رعایت این نکته موجب میشود که فن تحلیل محتوا از برداشت های شخصی و ‫فردی فاصله گرفته و هرچه بیشتر بر اساس ملاکها و ضوابط علمی مسیر خود را طی ‫کند (زکی، 3326، ص63 ).  

‫4-2-2. کدگذاری محتوا

‫«کدگذاری»[5] در تحلیل محتوا براساس تعریف مفهومی و تعریف عملیاتی متغیرها ‫صورت میگیرد. برای مثال، در فن تحلیل محتوای به کار گرفته شده در تحقیق حاضر ‫به این دلیل که در استخراج نتایج و مدل های نهایی الزم است منابع و داده  های ‫استفاده شده برای ساخت آن مدل بیان شود، لذا این کدگذاری برای موضوعات فرعی

‫انجام شده و در حقیقت، بیانگر مسیر طی شده برای رسیدن به نتیجه و منبع آن هستند ‫(هولستی، 2326، ص31).

‫در کدگذاری جداول تحلیل محتوای این مقاله به گونه ای عمل شده است که در هر ‫مرحله از مسیر تحلیل محتوا، با نگاهی اجمالی به کد های شناسه هر موضوع، میتوان به ‫در این کدگذاری بیانگر مکتوبات حضرت ‫سند و منبع آن دست یافت. حرف ‫‪A ‫علی (ع) و حرف ‪ Mبیانگر مکتوبات معاویه است. دو عدد وسط نیز شماره نامه و عدد ‫سمت راست هر کد نیز شماره موضوع فرعی استخراجشده از محتوای کلام است. [به Pdf نگاه شود]

 

‫3. تحلیل محتوای کمّی مکاتبات

‫همانطور که گفته شد، به منظور دستیابی به شخصیت واقعی معاویه از دید حضرت ‫علی (ع)، لازم است ابتدا با بررسی فراوانی کلمات و پرداختن به کلید واژگان اصلی و ‫فرعی نامه ها، به تحلیل محتوای کلمات و نتایج حاصل از آنها و سپس، به تحلیل ‫محتوای جمالت و موضوعات اصلی و فرعی استخراج شده از آنها پرداخت.  ‫به همین منظور پیش از ورود به مباحث آماری، جداول و نمودار های حاصل از ‫آن، ذکر این نکته ضروری است که میدانیم کمّیت، کاشف از اهمیت نیست، اما ‫میتواند رویکرد های مهم یک موضوع را تبیین نماید؛ برای مثال، آنچه در کلام حضرت ‫علی (ع) خطاب به معاویه بسیار مشاهده میشود، توصیه حضرت مبنی بر ترک دنیا و ‫دنیاگرایی و طمع نسبت به مطامع دنیوی است. این مطلب میتواند ما را به این نتیجه ‫رهنمون سازد که حضرت علی (ع)، یکی از مشکلات اساسی معاویه را دنیاپرستی او ‫میداند که حضرت نیز در بخشی از کلام خود بدان به صراحت اشاره میکنند.

‫اکنون جای این سؤال است که اگر به دالیل مختلفی آن متن و نام های که حضرت ‫به صراحت مشکل بزرگ معاویه را دنیاپرستی وی میداند، در دسترس نبود، از چه طرق ‫دیگری این امکان وجود داشت که به تحلیل درستی از شخصیت معاویه از دیدگاه ‫امیرالمؤمنین (ع) دست یافت؟

‫بدون شک باید گفت تأکید بر یک مطلب و تکرار آن به دفعات میتواند خود ‫بیانگر این باشد که این موضوع برای گوینده کلام بسیار مهم است و گوینده سعی دارد ‫به انحاء مختلف اهمیت این موضوع را بیان کند.

در این رابطه باید گفت که با پیشفرض قرار دادن اینکه حضرت علی  (ع) از جمله ‫فصحا و ادبای عصر خود بوده و کلمات ایشان بهترین مدعا بر این مطلب است، لذا از ‫اطاله کلام و زیادهگویی پرهیز کرده و با کلماتی مختصر و کوتاه و درعین حال، بلیغ،  ‫دریایی از معانی را برای مخاطب خود گشوده اند؛ چنانکه خود حضرت (ع) نیز در یکی ‫از نامه  های خود به معاویه اشاره میکنند: «فَإِنَ فِی القُولِ سِعَۀ وَ لَنً یُعَذِرً مِثًلَکَ فِیًما طَمَّحَ ‫إِلَیًهِ الًرِجًالَ » (ابن قتیبه، 3326، ج6، ص636)؛ در سخن من چنان آزاداندیشی است که ‫مردانی همانند تو توانایی رسیدن به آن را ندارند و تو توانایی مجادله کلامی با فصیحی ‫همچون من را نداری.  

‫بنابراین، باید گفت که آنچه در این مقاله و در قالب جداول و نمودار های کمّی  ‫بیان شده است، میتواند بیانگر میزان اهمیت آن موضوع برای گوینده کلام باشد که ‫بهتناسب شرایط و مخاطب بیان شده است. ازاینرو، نتیجهگیری براساس باالترین ‫فراوانی، امری بسیار ساده و درعینحال، دقیق خواهد بود.

‫1-3. مقایسه فراوانی کلمات

‫از جمله نکات بسیار قابل توجه و مهمی که از خالل تحلیل محتوای کمّی مکاتبات ‫میان حضرت علی (ع) و معاویه حاصل شد، کثرت فراوانی کلمات حضرت (ع) در  ‫مکاتباتشان با معاویه است که این رقم حدود 2 برابر بیشتر از کلمات معاویه است. این ‫مطلب نشان میدهد که حضرت (ع) بر این جریان نامه نگاری و هدایت معاویه تأکید

‫بیشتری داشته و وقت بیشتری را نیز صرف این امر مهم کرده اند.  

‫فراوانی کلمات امیرالمؤمنین  (ع) در حدود 13% و فراوانی کلمات معاویه در حدود ‫13% است. این مطلب نشان میدهد چه میزان حضرت (ع) به امر نامه نگاری اهتمام  ‫داشتند و علیرغم مشکلات و مسائل فراوان در دوران کوتاه حکومت خود، نه تنها برای ‫معاویه بلکه برای بسیاری از حاکمان منصوب از طرف عثمان و همچنین والیانی که ‫خود برای شهرها تعیین میکردند، نامه  های مفصلی نوشته اند که همه، بیانگر نوع نگاه  ‫آینده نگرانه حضرت  (ع) است.

نکته قابل ذکر اینکه به منظور تعیین کلید واژگان اصلی برای شمارش و درج در ‫جداول مربوط، در مرحله اول با تعیین مجموع های از کلیدواژگان فرعی به کاررفته در ‫متن نامه ها، یکی از مهمترین و اصلیترین آنها به عنوان کلیدواژه اصلی انتخاب و مورد ‫شمارش قرار گرفته که مالک در شمارش این کلمات، ذکر صریح آنها در متن و به

‫عبارت دیگر، «نص» بوده است.

‫همچنین، ممکن است در نگاه اول برای خواننده این اشتباه پیش آید که چه ‫ارتباطی بین برخی از کلمات کلیدواژگان فرعی و اصلی وجود دارد؛ برای مثال، در ‫جدول زیر کلماتی همچون امامت و حکومت در زیر واژه بیعت درج شده اند، هرچند ‫که در حوزه مباحث کلامی و اعتقادی ارتباطی با همدیگر ندارند، درحالیکه در متن و  ‫بافت نامه ها، این کلمات کامالً در ارتباط با همدیگر هستند؛ برای نمونه، در جدول ‫شماره (6) کلیدواژگان انتخابی بیان شده است.

جدول 1. فراوانی کلیدواژگان

‫4. تحلیل محتوای کیفی و استخراج مقوله ها

[به Pdf نگاه شود]

در این قسمت با ذکر مضامین و یا به عبارتی، همان موضوعات فرعی که حضرت ‫علی (ع) و معاویه در خلال نامه  های خود در رابطه با موضوعات واحد مطرح کرده اند، ‫سعی میگردد به یک مقوله بندی از آنها دست یافت که این مقوله بندی میتواند کمک ‫بسیار بزرگی برای ساخت مدل های نهایی در رابطه با هرکدام از موضوعات مطرح شده ‫باشد. الزم به ذکر است که این مقولات با رویکرد مدلسازی استخراج شده و باید ‫دارای ویژگی ها و معیار های خاصی باشند.

‫همچنین، لازم به ذکر است که در این قسمت، تنها به ذکر مقوله نصایح ‫حضرت علی (ع) به معاویه پرداخته شده است؛ زیرا این مبحث در ادامه به جهت تبیین ‫ماهیت کلی این مکاتبات، نقش و کارکرد ویژه ای برای دست یافتن به نتایج اصلی این ‫تحقیق دارد.

‫در واقع، علت پرداختن به مقوله نصایح این است که اولاً این مقوله بیشترین ‫فراوانی را در کلام حضرت امیر (ع) داشته که خود این امر نشاندهندۀ تأکید زیاد ‫حضرت (ع) بر این موضوع است و ثانیاً، به این دلیل که در جداول تحلیل محتوا به کلی ‫همۀ نصایح تحت یک عنوان واحد درج شده اند و به ابعاد مختلف آن پرداخته نشده ‫است و ثالثاً، اینکه حضرت (ع) بهترین راه کار و پاسخ در برابر یاوه گویی ها و ‫سرکشی های معاویه را نصیحت به وی دانسته اند، لذا شایسته است در این بخش بیشتر ‫به آن پرداخته شود و ابعاد پنهان و مختلف آن شناسایی گردد.

‫جدول شماره 3 مقوله بندی نصایح حضرت (ع) به معاویه را که از خلال جداول ‫تحلیل محتوای اولیه مکاتبات استخراج شده است، بیان میکند:

جدول شماره 2. نصایح مطرح شده در کلام حضرت علی (ع)

[به Pdf نگاه شود]

‫همانطور که مشاهده میشود، حضرت امیر (ع) نصایح متعددی به معاویه داشته اند، ‫لیکن با نگاهی اجمالی به جدول استنادات این نصایح و همچنین، نمودار شماره (3) ‫این مطلب مشخص میشود که آنچه برای حضرت بسیار مهم بوده است، مسئلۀ نصایح ‫اخالقی بوده و تقریباً 31% از نصایح حضرت (ع) را به خود اختصاص داده است.

‫نمودار شماره 1. نصایح مطرح شده در کلام حضرت علی (ع)

[به Pdf نگاه شود]

‫دقت در این مسئله محقق را بر آن داشت تا بیشتر در رابطه با شخصیت معاویه در ‫کلام حضرت امیر  (ع) مطالعه کرده و براساس آنچه حضرت از معاویه بیان داشته اند، به نوعی کالبدشکافی شخصیت معاویه بپردازد که نتیجۀ آن، نتایج شخصیت شناسی معاویه ‫است که به همین مناسبت بدان پرداخته میشود.

‫حضرت علی  (ع) در خلال مباحث و مکتوبات خود با معاویه، به دو بخش مهم ‫توجه ویژه داشته و این دو بخش را با تمامی جزئیات و توضیحات در کلام خود بیان ‫کرده اند که شاید بتوان گفت آنچه برای قضاوت آیندگان در رابطه با یک حادثۀ ‫تاریخی، مهم و عبرتآموز است، همین دو بخش است که حضرت  (ع) در کلام خود ‫بیان کرده اند:

‫-  ریشه ها و علل شکلگیری حادثه؛  

‫-  شخصیت فرماندهان و رهبران حادثه.

‫به همین منظور در این قسمت از مباحث به دنبال این هستیم که با تحلیلی کیفی از ‫آنچه تاکنون به صورت کمّی انجام شده است، به این سؤالات پاسخ داده شود که ‫حضرت ریشه ها و علل اصلی وقوع این اختلاف و حادثه را در چه عواملی میدانسته و ‫شخصیت معاویه را به عنوان قطب فکری مخالفان حکومت چگونه توصیف و تحلیل

‫کرده اند؟

‫بر اساس آنچه به نظر میرسد حضرت امیر (ع)، ریشه  های اصلی شکل گیری جنگ ‫صفین را که در حقیقت ناشی از مخالفت معاویه با حضرت علی (ع) است، سه عامل ‫اساسی میدانند که به ترتیب عبارت اند از:  

- اعتقادات نادرست و عدم ایمان واقعی معاویه به خداوند، پیامبر (ص) و اهل ‫بیت (ع)؛  

‫- حکومت خواهی؛

‫‪- و طمع و دنیاپرستی معاویه؛ ‫که موجب شده با اهل بیت پیامبر (ص) و مقام ایشان به حسادت برخیزد و تمام ‫تلاش خود را برای ابقای در حکومت شام و در دست داشتن اموال بیت المال مسلمین ‫داشته باشد.

‫5. شخصیت معاویه در کلام حضرت علی (ع)

‫طی حکومت چندساله حضرت علی (ع) تمامی دشمنان اسلام نقاب از چهره کریه خویش افکندند و با تمام توان رویاروی آیینه حق و حقیقت و وصی به حق رسول ‫الله (ص) ایستادند. ناکثین با به وجود آوردن جنگ جمل، قاسطین با نبرد صفین و ‫مارقین در جنگ نهروان همه کینه ها، حسدها، دنیاطلبی ها و کج فهمی ها را آشکار

‫نمودند.

‫واقعه صفین با فاصلۀ کوتاهی از جنگ جمل در سال 32ق. اتفاق افتاد و گروه  های ‫زیادی در آن شرکت داشتند؛ از جمله اشرافی که در زمان خلیفه سوم اموال زیادی ‫بهناحق تصاحب نموده بودند، از ترس اینکه حضرت  (ع) آنها را به بیتالمال برگرداند، ‫با معاویه همدست شدند.  

‫عدۀ دیگر کسانی که ایمان قلبی به وحی نداشتند و منتظر فرصت بودند تا ضربه ‫خود را بر پیکر اسلام فرود آورند، مانند معاویه که از طلقاء (آزادشدگان ) بود. دسته ‫دیگر بزرگان بعضی از اقوام و قبایل بودند که قدرت و ریاست آنها با اجرای سنت

‫پیامبر توسط حضرت امیر (ع) رنگ می باخت. کسانی هم که در غزوات و سریه ها ‫خویشان خود را به شمشیر حضرت علی  (ع) از دست داده بودند، به انگیزۀ جاهلی ‫انتقامجویی در این نبرد شرکت جستند. ‫واقعیت این است که به منظور شناسایی انگیزه  های واقعی هر جنگی، ابتدا لازم  ‫است که به شناسایی شخصیت فرماندهان و بررسی دقیق و عمیق رفتار و گفتار هرکدام ‫از دو طرف پرداخته و به واسطۀ روش تحلیل محتوای کلام، به انگیزه  های واقعی آنان  ‫دست پیدا کرد.

‫شواهد تاریخی از جمله گفتارها و مراسلاتی که پیش از آغاز جنگ و حتی بعد از ‫آن بین دو طرف رد و بدل میشد، به خوبی پرده از نیرنگ و دورویی سردمداران لشکر ‫شام برمیدارد و روشن میسازد که معاویه و خواص دربارش با آگاهی و علم به ‫حقانیت حضرت علی (ع) نه تنها چارۀ خویش، یعنی ادعای خونخواهی عثمان برای ‫فریب مردم و فراهم آوردن لشکر تمسک جستند و خود نیز در مواردی به این امر  ‫اعتراف نمودند.

مطلب دیگری که بر معاویه و سردارانش بلکه بر مردم نیز پوشیده نبود، رفتار و ‫کردار سنت شکنانه خلیفۀ سوم بود که همین امر منجر به قتل وی شد. نظری گذرا به ‫اموال برجای مانده از خلیفه سوم، خویشان، نزدیکان و فرمانروایانش، تقسیم ناعادلانه ‫بیت المال، بذل و بخششها و انتصاب های غیرعادلانه موجب شده بود دنیاپرستان، تاب  ‫و تحمل عدالت علی (ع) را نداشته باشند. بنابراین، بسیاری از لشکریان صفین نه به ‫انگیزۀ خونخواهی عثمان بلکه برای حفظ اموالی که به غارت برده و مقامی که کسب ‫کرده بودند، در مقابل عدالت علی (ع) صف کشیدند.

‫پس در واقع، باید گفت نبرد لشکر شام در صفین نه به انگیزۀ خونخواهی عثمان ‫بلکه به انگیزه  های مختلف اتفاق افتاد. چنانکه اشاره کردیم، برخی با تبلیغات معاویه به ‫انگیزۀ خونخواهی خویشانی که در صدر اسلام به شمشیر حضرت علی (ع) از دست ‫داده بودند، با تعصبی جاهلی به میدان آمده بودند. برخی دیگر ترس از این داشتند که ‫حضرت  (ع) چنانکه فرموده بود، اموال به غارت رفتۀ بیت المال در زمان عثمان را که ‫اکنون از اموال شخصی آنها محسوب میشد، مسترد گرداند. برخی دیگر نیز جاه و ‫مقام خویش را از دست میدادند و گروه دیگر کسانی بودند که به تطمیع معاویه با وی ‫همراه شده و جهالت چشمشان را به روی حقیقت بسته بود و فریب سخنان واهی ‫معاویه مبنی بر کشته شدن مظلومانۀ عثمان (در ظاهر) و قیام برای خونخواهی وی را

‫خورده بودند.

‫از جمله ویژگی های رفتاری معاویه این است که وی فردی نیرنگباز و معاند بود ‫و به همین دلیل، توانست از جهالت و نادانی مردم جامعه خود استفاده کند و با عَلَم ‫کردن پیراهن عثمان، لشکر انبوهی ضد وصی به حق پیامبر اکرم (ص) فراهم آورد.

‫در رابطه با شخصیت معاویه در کلام حضرت علی (ع) نکتۀ بسیار مهم، جدایی  ‫مشکلات عقیدتی معاویه از رفتار و اخلاق وی است. حضرت علی (ع) با توجه به این ‫مسئله که ریشه مشکلات رفتاری هر فردی در اخلاق و ریشۀ مباحث اخلاقی نیز،  ‫مسائل اعتقادی است، لذا در کنار نصایح اخلاقی، رفتاری، سیاسی و حکومتی به

‫معاویه، بخشی را نیز به نصایح اعتقادی پرداخته اند و در حقیقت ریشه کلیه مشکلات ‫معاویه را، عدم اعتقاد صحیح و ایمان واقعی او به خداوند و پیامبر اسلام (ص) میدانند. امام علی (ع) در مکاتبات خود معاویه را با چند ویژگی توصیف میکند که موارد ‫برجسته آن عبارت است از:

‫1-5. فرصت طلبی

‫از دیدگاه امام علی (ع) اسلام خاندان ابی سفیان فرصت طلبانه بود. آنان هیچگاه از ‫صمیم قلب به اسلام نپیوستند بلکه از اقتدار و شکوه اسلام در هراس شده، ابراز ‫مسلمانی کردند. حضرت (ع) در جواب یکی از نامه  های معاویه چنین نوشتند: «فَإِنَّا ‫کُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ، عَلی مَا ذَکَرْتَ، مِنَ األُلْفَۀ وَ الْجَمَاعَۀ، فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَ کَفَرْتُمْ، وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ. وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلَّا کرْهاً، وَ بعْدَ أَنْ کَانَ أَنْفُ الإسْلَامِ کُلُّهُ لِرَسُولِ ‫اللَّهِ (ص)» (ابنقتیبه، 3326، ج6، ص636؛ موسوی، 1326، ص313؛ سید رضی، بیتا،  ‫نامه 11؛ ثقفی کوفی، 2326، ص336؛ یزدی، 2326، ص19؛ طبری، 3326، ج3،  ‫ص31)؛ چنانکه گفتی، ما و شما پیش از اسلام دوست و با هم بودیم، اما آنچه ‫دیروز از هم جدامان کرد، این بود که ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید. امروز هم ما ‫استوار ایستاد هایم و شما به فتنه گروید ه اید. هیچیک از مسلمانان قوم شما جز  ‫به اکراه اسلام نیاورده اند، آنهم پس از آنکه بزرگان عرب در برابر رسول الله  (ص)  ‫تسلیم شده و در حزب او درآمدند.

‫2-5. کبر و خودپرستی

‫این رذیله، ریشۀ بسیاری از انحرافات از جمله مقابله با حق است، چنانکه راز سقوط ‫ابلیس از قرب حق، کبر او بود. خداوند او را امر به سجده در برابر آدم کرد: «أَبی ‫وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین » (بقره: 12)؛ اما او امتناع کرد و کبر ورزید و از کافران شد.

‫بیماری خودپرستی و کبر گاه پیامد مبارزه با ذات مقدس ربوبی را دارد، آنچنانکه ‫نمرود و فرعون به این بیماری مبتال شدند و گاه پیامد مقابله با انبیای الهی را داشته ‫است. نگاهی اجمالی به مخالفان انبیاء انسان را به این باور میرساند که از عمده ترین ‫عوامل مخالفت با انبیاء، «کبر » بوده است. مشرکان با به رخ کشیدن مال و ثروت خود و ‫هوادارانشان خود را برتر و انبیاء را حقیر میشمردند و منطقشان این بود که: «نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبین» (سباء: 32)، اموال و فرزندان ما بیشتر است (و این نشانه  ‫علاقه خداوند به ماست) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد.

‫از دیدگاه امام علی (ع) معاویه مبتلای به این رذیله است، چنانکه در نامه ای به ‫عمرو عاص در رابطه با معاویه چنین مینویسد: «لاَ تُجَارِیَنَّ مُعاویةَ فِي بَاطِلِه فَأِنَ مُعاوِیةَ ‫غمَص الناس وَ سَفَهَ الحَقَ» (خویی، 3326، ج36، ص396)؛ با معاویه شریک و همدم در ‫باطلش مشو! زیرا که معاویه مردم را تحقیر کرده و حق را خوار شمرده است.

‫در واقع، کبر معاویه به حدی بود که حتی مورد اعتراض عمر نیز قرار میگرفت. در ‫سال یازدهم هجرت که عمر به شام سفر کرد، معاویه با حالت متکبرانه پادشاهی به ‫استقبال او آمد. عمر گفت: «هذا کسری العرب » (او کسرای عرب است) و هنگامی که با  ‫او خلوت کرد، به این رفتارش اعتراض نمود و گفت با اینهمه، گرفتار و محرومی که ‫بر در خانه ات صف کشیده اند؛ چرا این چنین در بین مردم حرکت میکنی؟

‫معاویه چنین پاسخ داد: جاسوسان دشمن ما یعنی رومیان در این مکان فراوان اند و ‫من با این شوکت و سلطنت میخواهم عزت و قدرت مسلمین را به رخ آنان بکشم.  ‫عمر گفت: نیرنگ خوبی است که عیب تو را میپوشاند (حسینی شیرازی، بیتا، ‫ص 336 ).

‫این حالت متکبرانه در واقع، آغاز خلافت معاویه بود که پس از آن با استحکام پایه ‫خالفت خود دقیقاً نظام پادشاهی را احیاء کرد.  

‫3-5. انحراف طلبی

‫یکی از ابزارها و حربه  های رهبران و پیشوایان باطلگرا و دعوت کننده به سمت جهنم و ‫عذاب الهی، استفاده از آیات قرآن و تحریف و تأویل آن به منظور دستیابی به منافع ‫شخصی و گمراهی مردم است. حضرت علی (ع) در چندین مورد به این ویژگی معاویه ‫که به دنبال انحراف و تحریف در دین و تأویل به باطل آیات قرآن است، اشاره میکند و ‫در نام های به معاویه میفرمایند: «وَ قَدْ أَرْدَیْتَ جیالً مِنَ النَّاسِ کَثیراً، خدَعْتَهُمْ بغَیِّکَ، وَ أَلْقیْتَهُمْ فی مَوْجِ بَحْرِکَ، تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ، و َتَتَلَاطَمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ. فَجَارُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ،  ‫وَ نَکَصُوا عَلی أَعقَابِهِمْ، وَ توَلَّوْا علی أَدْبَارِهِمْ، وَ عَوَّلُوا عَلی أَحْسَابِهِمْ» (حسینی خطیب، 3126،  ج2، ص132؛ ابنابی الحدید، 3326، ج16، ص126؛ سید رضی، نامه32؛ موسوی، ‫1326، ص323؛ بحرانی، ج3، ص366)؛ بسیاری از مردم را به گمراهی خویش فریب ‫دادی و به تباهی افکندی و به امواج نفاق خود سپردی؛ ظلمت گمراهی آنان ‫را فراگرفت و در تلاطم شبهه ها گرفتار آمدند و از راه راست خود دور گشتند و ‫چونان کسی که بر روی پاشنه خود بچرخد، به عقب بازگردیدند و بار دیگر، به ‫نیاکان خویش متکی شدند و بر آنها بالیدند.  

‫معنای این سخن مولا این است که معاویه عامل ارتجاع امت به ارزش های ‫جاهلی شده و در حکومت طولانی خود بر شام با فریبکاری، امت اسلام را از اصالتها ‫و ارزش های اسلامی جدا کرده است.

‫4-5. استفاده ابزاری از مقدسات

‫از شیوه  های رذالت آمیز دشمنان در طول تاریخ، استفاده ابزاری از تقدسات بوده است.  ‫معاویه که در قرآن ستیزی دست طولانی دارد، با به نیزه کردن قرآن آسیب جدی به ‫اردوگاه امام علی (ع) زد. البته زمینه این آسیب، نادانی و حماقت برخی از یاران  ‫حضرت (ع) بود و لیکن وقتی شیطنت دشمن با حماقت و بی توجهی برخی به ظاهر ‫خودی ها همراه شد، سرانجامی جز حکمیت و انزوای حق نخواهد داشت.

‫امام (ع) پس از فتنه تحکیم و قرآن به نیزه کردن شامیان در نام های به معاویه ‫نوشت: «وَ أَرَاکَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلی حُکْمِ الْقُرْآنِ، وَ لَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّکَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ، وَ لَا حکْمَهُ ‫تریدُ» (ابومخنف، 2316، ص291؛ ابن عبد ربه، 3316، ج3، ص333؛ دینوری، 6326، ‫ص696؛ نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج1، ص313؛ ابن کثیر الدمشقی، 3316،  ‫ص333؛ کوفی، 9326، ج2، ص396؛ مجلسی، 3616، ج32، ص323؛ سید رضی، نامه

‫31)؛ تو مرا به حکم قرآن دعوت کردی، درحالیکه اهل قرآن نیستی و حکم او را ‫نمیخواهی.

‫در حقیقت، معاویه دشمنی بود که بیشترین بحران ها را برای حکومت حضرت ‫امیر (ع) آفرید. او هم برپاکنندۀ جنگ صفین بود و هم برپاکنندۀ جنگ نهروان و هم در تحریک آتش افروزان جنگ جمل نقش داشت. وی با حجم عظیمی از تبلیغات ‫دروغین و به اصطالح جنگ روانی مردم شام را کانون دشمنی اهل بیت (ع) ساخت.

‫این حجم عظیم تبلیغاتی آنچنان مؤثر بود که بی چون و چرا دروغ های دستگاه  ‫خلافت شام پذیرفته میشد و هر انحرافی مورد قبول قرار میگرفت تا آنجا که سب ‫امام علی (ع) همانند یک عبادت تلقی میشود که به تعبیر بلاذری در ‫«انساب الأشراف»، کودکان بر آن سنت متولد شده و بزرگان بر آن روش میمردند.   

‫در یک کلام هر آنچه امروز استکبار جهانی ضد اسلام به کار می گیرد، نمونه ای ‫از آن را می توان در سیرۀ معاویه ضد امام علی (ع) دید. به عبارت دیگر، شاید بتوان ‫بیانات حضرت  (ع) در رابطه با ویژگی های شخصیت معاویه را در قالب نمودار شماره ‫(2) بیان نمود:

‫نمودار شماره 2. ویژگی های شخصیتی معاویه در کلام امیرالمومنین (ع)

[به Pdf نگاه شود]

‫جمع بندی

‫نفس استفاده از روش تحلیل محتوا در رابطه با متون روایی همچون کلمات ‫معصومان (ع) خود از جمله مهمترین نتایج این تحقیق است؛ لکن دیگر نتایج این ‫تحقیق را که در حقیقت بخشی از یافته  های این مقاله است، چنین میتوان بیان داشت:

‫1- هدف از بعثت انبیا (ع)، ارشاد خلق و هدایت آنها به سوی حق است و کلام ‫امیرالمؤمنین (ع) نیز چون در بر دارندۀ تمام مقاصد و اهداف شریعت است، و هیچ ‫کلامی، جامعیّت سخنان امام  (ع) را ندارد، بنابراین بیانات آن بزرگوار جلو های از کلام ‫خدا و پرتویی از گفتار رسول خدا  (ص) است. به همین دلیل در تمام آنچه از سخنان آن امام همام (ع) تحلیل شده است، میتوان این روح کلی را دریافت کرد، به گونه ای که ‫به ادعای ابن میثم (شارح نهج البلاغه) حتّی یک جمله در غیر این منظور از آن حضرت ‫یافت نشده و تماماً سخنان ایشان رنگ و نمودی از کلام خدا دارد و در عین حال، دارای ‫بوی خوش کلام پیغمبر (ص) نیز است.

‫2- از جمله نکات بسیار قابل توجه و مهم در تحلیل محتوای مکاتبات حضرت ‫امیرالمؤمنین (ع) و معاویه، کثرت فراوانی کلمات حضرت در مکاتباتشان با معاویه است ‫که این رقم حدود 2 برابر بیشتر از کلمات معاویه است. این مطلب نشان میدهد که  ‫حضرت  (ع) بر این جریان نامه نگاری، تبلیغ و هدایت معاویه تأکید بیشتری داشته و ‫وقت بیشتری را نیز صرف این امر مهم کرده اند.

‫3- از جمله مهمترین موضوعات مطرح شده در نامه  های حضرت علی  (ع) خطاب ‫به معاویه، مسئله سابقۀ دشمنی بنی امیه با اسلام و اشاره به حوادث تاریخ صدر اسلام ‫است. در همین راستا حضرت (ع) بهترین راهکاری که برای این جریان و هدایت ‫معاویه به کار گرفتند، توصیه و نصیحت های اخالقی به معاویه برای ترک ‫طمع، دنیاطلبی و هوی و هوس و همچنین، پرهیز از حسادت نسبت به مقام اهل ‫بیت (ع) است.

‫این امر بدین دلیل است که معاویه بیشرمانه در موارد بیشماری به مذمت ‫حضرت  (ع) پرداخته و اتهاماتی را به ایشان نسبت داده است که البته حضرت  (ع) نیز در ‫هر نامه به صورت سلسله وار به پاسخگویی در رابطه با اتهامات واردشده پرداخته اند.

‫4. حضرت (ع) در خلال مباحث خود به صورت مستقیم به موضوع جنگ صفین ‫نپرداخته اند، لکن در رابطه با شخصیت معاویه و علل دشمنی و مخالفت او با اهل ‫بیت (ع) و بیعت عمومی مردم مسائلی را بیان کرده اند که براساس مدل منطقی تحلیل  ‫یک جنگ، شامل دو موضوع «ریشه ها و علل شکلگیری جنگ» و «شخصیت ‫فرماندهان» میشود که از اهمیت والایی به جهت تحلیل یک واقعه نظامی برخوردار  ‫است. این موضوع در واقع کلیدیترین مبحث در این مقاله است که به دنبال تبیین  ‫دیدگاه حضرت (ع) در رابطه با شخصیت معاویه است.

‫5. حضرت امیرالمؤمنین  (ع)، ریشه  های اصلی شکل گیری جنگ صفین که ناشی از ‫مخالفت معاویه با حضرت (ع) است، سه عامل اساسی میدانند که به ترتیب عبارتاند ‫از: «اعتقادات نادرست و عدم ایمان واقعی معاویه به خداوند، پیامبر (ص) و اهل ‫بیت (ع)»، «حکومت خواهی» و «طمع و دنیاپرستی» معاویه که موجب شده با اهل بیت ‫پیامبر (ص) و مقام ایشان به حسادت برخیزد و تمام تالش خود را برای ابقای در ‫حکومت شام و در دست داشتن اموال بیت المال مسلمین داشته باشد.

‫6. در رابطه با شخصیت معاویه در کلام حضرت علی (ع) نکتۀ بسیار مهم، تفکیک ‫مشکلات عقیدتی معاویه از رفتار و اخلاق وی است. حضرت علی  (ع) با توجه به این ‫مسئله که ریشه مشکالت رفتاری هر فردی در اخلاق، و ریشۀ مباحث اخلاقی نیز،  ‫مسائل اعتقادی است، در کنار نصایح اخلاقی، رفتاری، سیاسی و حکومتی به معاویه،  ‫بخشی را نیز به نصایح اعتقادی پرداخته و در حقیقت ریشه کلیه مشکلات معاویه را،  ‫عدم اعتقاد صحیح و ایمان واقعی او به خداوند و پیامبر اسلام  (ص) میدانند.

‫امام علی  (ع) در مکاتبات خود، معاویه را با چند ویژگی توصیف میکند که موارد ‫برجستۀ آن، عبارت است از: فرصت طلبی؛ کبر و خودپرستی؛ انحراف طلبی و استفاده ‫ابزاری از مقدسات.

‫ ‫‪

‫کتابنامه

‫قرآن کریم.

‫نهج البلاغه، نسخه صبحی صالح، قم: انتشارات مؤسسه دارالهجره، بیتا.

‫ابن ابی الحدید، عزالدین ابوحامد (3326)، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ترجمۀ محمود ‫مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی.

‫ابن أثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن ابی الکرم (6326)، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم ‫حالت و عباس خلیلی، تهران: مؤسسه مطبوعاتی علمی.

‫ابن عبد ربه، ابو عمر احمد بن محمد (3316 ق)، العقد الفرید، تصحیح احمد امین و ابراهیم ‫االنباری، قاهره.

‫ابنکثیر الدمشقی، أبوالفداء اسماعیل بن عمر (3316 ق)، ، البدایة و النهایة، بیروت: دار الفکر.

‫ابومخنف ازدی، لوط بن یحیی (2316ق. )، الجمل و صفین و النهروان، با تصحیحِ حسن حمید ‫سنید، لندن: مؤسسۀ داراالسالم، چاپ اول.

‫انصاریان، علی (1126)، شرح نهج البلاغة المقتطف من بحار األنوار، مصحح مرتضی حاجعلی ‫فرد، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

‫باردن، لورنس (3326)، تحلیل محتوا، ترجمه ملیحه آشتیانی و محمد یمنی دوزی، تهران: ‫انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

‫بحرانی، علی بن میثم (3326)، شرح نهج البلاغه، مترجم قربانعلی محمدی مقدم و علی ‫اصغرنوایی یحیی زاده، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

‫ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد (2326)، الغارات، ترجمه عزیز اهلل عطاردی، تهران: ‫انتشارات عطارد.

‫چوبینه، مهدی (3326)، طرح مطالعاتی راهنمای برنامه درسی، تهران: سازمان پژوهش و ‫برنامه ریزی آموزشی.

‫حسینی خطیب، سید عبد الزهراء (3126)، مصادر نهجالبالغۀ و أسانیده، بیروت: دار الزهراء.

‫حسینی شیرازی، سید محمد (بیتا)، توضیح نهج البالغۀ، تهران: دارتراث الشیعۀ.

‫خوئی، میرزا حبیب اهلل هاشمی (3326)، منهاج البراعۀ فی شرح نهجالبالغۀ، مصحح سید ابراهیم ‫میانجی، تهران: مکتبۀ االسالمیۀ.

‫دانایی فرد، حسن؛ الوانی، سید مهدی؛ آذر، عادل (2326)، روششناسی پژوهش کیفی در ‫مدیریت: رویکردی جامع. تهران: انتشارات صفار اشراقی.  

‫ابن قتیبۀ، عبداهلل بن مسلم (3326 )، اإلمامۀ و السیاسۀ المعروف بتاریخ الخلفاء، ترجمه سید ناصر ‫طباطبایی، تهران: ققنوس.

‫دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود (6326)، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ‫تهران: نشر نی، چ چهارم.

زکی، محمدعلی (3326 )، «تحلیل محتوای گرایش های پژوهشی در مجالت علمی تخصصی ‫مدیریت»، فصلنامه دانش مدیریت، (زمستان 3326).

‫سید رضی، محمدبنحسین (3326ش)، نهج البلاغه؛ ترجمه جعفر شهیدی، تهران: انتشارات و ‫آموزش انقالب اسلامی.  

‫طبری، محمد بن جریر (3326)، تاریخ طبری؛ تاریخ االمم و الملوک، ترجمه ابو القاسم پاینده،  ‫تهران: اساطیر، چ پنجم.

‫عزتی، مرتضی (1326)، روش تحقیق در علوم اجتماعی، چاپ اول، تهران: مؤسسه تحقیقات  ‫اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس.

‫فیروزان، توفیق (3126)، روش تحلیل محتوا، تهران: انتشارات آگاه.

‫کریپندورف، کلوس (3326)، مبانی روش شناسی تحلیل محتوا، ترجمه هوشنگ نائینی، تهران:   ‫انتشارات روش.

‫ابن اعثم کوفی (9326)، الفتوح (فتوحات امام علی در پنج سال حکومت)، ترجمه احمد ‫روحانی، تهران: انتشارات دارالهدی.

‫کیوی، ریمون و کامپنهود، لوک وان (6326)، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه ‫عبدالحسین نیک گهر، تهران: انتشارات توتیا، چاپ ششم.

‫مجلسی، محمد باقر (3616 ق)، بحار األنوار الجامعۀ لدرر أخبار األئمۀاألطهار (ع)، تهران: دار ‫الکتب اإلسالمیۀ.

‫محمودی، محمد باقر (1326 )، نهج السعادۀ فی مستدرک نهجالبالغۀ، مصحح عزیز آل طالب،

‫تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

‫معارف، مجید (2326)، تاریخ حدیث شیعه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، .

‫موسوی، سید صادق (1326)، تمام نهجالبالغۀ، تهران: موسسه امام صاحب الزمان.

‫هولستی، اُل. آر (2326)، تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمه نادر سالارزاده ‫امیری، تهران: انتشارات دانشگاه عالمه طباطبایی.

‫یزدی، عالمه محمد حسن بن محمد ابراهیم (2326)، سیف الواعظین و الذاکرین

‫(تاریخ تفصیلی جنگ های جمل، صفین و نهروان)، تحقیق و نگارش مهدی احمدی، قم: ‫انتشارات ثقلین.  

پی نوشت

[1] content analysis

[2] text

[3] Direction

[4] attention

[5] coding

کلمات کلیدی
نهج البلاغه  |  امام علی ـ علیه‌السلام ـ  | 
لینک کوتاه :